سبک زندگی و مفاهیم منفی همچون تهاجم و ناتوی فرهنگی و نیز مفاهیم مثبتی همچون حیات طیبه و معنویت، ازجمله کلمات پُرتکرار در گفتمان رهبر انقلاب است؛ اما مفهوم سبک زندگی چند سالی بوده که در ادبیات نظری طرحشده از سوی ایشان بیشتر ملاحظه شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه راهبردی معروف به «گام دوم» که بهمناسبت چهلساله شدن انقلاب شکوهمند اسلامی منتشر کردند، در کنار طرح مباحث متعدد دیگر که هم دستاوردهای انقلاب را شامل میشدند و هم آینده روشن و پیش روی انقلاب را ترسیم میکردند، مقوله سبک زندگی را نیز در آخرین فراز از این بیانیه مورد اشاره قرار میدهند. سبک زندگی منحصراً هفتمین سرفصل از بخش توصیههای بیانیه ایشان است؛ بهطوری که در تبیین نقشه دشمن در حوزه مذکور اینگونه مینویسند: «تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران زیانهای بیجبران اخلاقی، اقتصادی، دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است که مقابله با آن جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد و باز چشم امید در آن به شما جوانها است» [1]
رهبر انقلاب تبیین بیشتر توصیههای مورد نیاز برای این حوزه بسیار مهم که نقش بسزایی در جامعهسازی و شکلگیری جامعه اسلامی بهعنوان یکی از مراحل کلیدی نیل به تمدن اسلامی دارد را به پژوهشگران و اندیشمندان واگذار میکنند؛ در این سلسلهنوشته بناست در حد توان تلاشی در این راستا صورت گیرد.
چیستی سبک زندگی
سبک زندگی (Life Style) مجموعهای از رفتارها، هنجارها، خُردهفرهنگها و ظواهر زندگی افراد در اجتماع بوده که ازلحاظ تاریخی بهصورت خاص ماحصل دوران مدرن و عصر پساصنعتی است. مفهومی که بیش از همه برگرفته از فرهنگ مصرفگرایی بوده و نخستین کسی که این مفهوم را با عنوان سبک زندگی در دوران مدرن طرح کرد، آلفرد آدلر [2]، روانشناس اتریشی بود. در برخی تعاریف سبک زندگی را عامل شباهت فرهنگی افرادی که آن را برگزیدهاند، معرفی کرده و به عبارتی ویژگی مشترک معرفی میکنند؛ برخی از تعاریف بر این ویژگی سبک زندگی که افراد را باهم شبیه میکند و آنها را در یک دستهبندی متعلق به آن سبک زندگی جا میدهد، تأکید میکنند: «سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را در برمیگیرد. در بیشتر مواقع مجموعه عناصر سبک زندگی در یکجا جمع میشوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک میشوند» [3]
در این راستا دیوید چینی نیز مینویسد: «سبکهای زندگی الگوهایی از کنش هستند که افراد را از یکدیگر متمایز و کمک میکنند تا آنچه را مردم انجام میدهند و چرایی و معنای آن را که برای آنها و دیگران دارد، درک شود. با اینکه سبکهای زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمره نوین هستند و به صور فرهنگی وابستهاند، ولیکن هریک سبک و منش و راهی برای استفاده از کالاها، مکانها و زمانهای خاص است که اگرچه از مشخصات یک گروه محسوب میشوند، اما کل تجربه اجتماعی آنها نیست. سبکهای زندگی مجموعهای از اعمال و نگرشهاست که در متن و زمینههای خاص قابل درک هستند» [4]
آدلر نیز سبک زندگی را بازتاب هویت فردی میداند: «آدلر معتقد است که در کنار ریشههای فردی، سبک زندگی آفریننده مجموعهای از رفتارهای ویژه است؛ رفتارهایی ناشی از تفکر، هیجانات، عواطف و غیره که بازتاب هویت فرد است» [5] سوبل در تعریف سبک زندگی به جنبه رفتاری آن و اینکه رفتارهای مذکور قابل نمایش باشند، تأکید میکند و مینویسد: «سبک زندگی مجموعهای از رفتارهای قابل مشاهده و بیانگرایانه در میان افراد است» [6]
گیدنز سبک زندگی را به مجموعهای از رفتارها تعبیر کرده است که فرد آنها را بهکار میگیرد تا نهفقط نیازهای جاری خود را برآورده کند، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران نیز مجسم کند. [7]
پیر بوردیو، جامعهشناس و مردمشناس فرانسوی نیز علاوه بر تأکید بر ویژگی تقسیمکننده بودن در تعریف سبک زندگی، به جزئیات برخی مصادیق آن اشاره و اینچنین تعریف میکند: «سبک زندگی شامل اعمال طبقهبندیشده و طبقهبندیکننده فرد در عرصههایی همچون تقسیم ساعات شبانهروز، نوع تفریحات و ورزش، شیوههای معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است. درواقع عینیتیافته و تجسمیافته ترجیحات افراد بوده؛ سبکهای زندگی شیوههای مصرف عاملان اجتماعی است که دارای رتبهبندیهای مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی هستند. این شیوههای مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسلهمراتبی است، اما چنان که بوردیو در کتاب تمایز برحسب منطق دیالکتیکی نشان میدهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست» [8]
با ورود و پُرکاربرد شدن عبارت «سبک زندگی غربی» به فضای فکری و رسانهای کشور، عبارت مترادفی توسط برخی دغدغهمندان حوزه دین و اندیشه اسلامی نیز طرح شد که به «سبک زندگی اسلامی» معروف است. در برخی از تعاریف ارائهشده برای این مفهوم، سعی شده است که با نگاه به تعاریف مشابه اما بیگانه با فرهنگ و اصول مورد قبول جامعه دینی، تعریفی صحیح و منطبق با اصول اسلامی ارائه شود: «منظور از سبک زندگی اسلامی این است که تمامی گرایشها، تمایلات، باورها، ارزشها و مجموعه برداشتها، عادتها، نگرشها، سلیقهها، معیارهای اخلاقی، اقتصادی و سیاسی فرد یا جامعه در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر مبنای آموزههای دین اسلام و عمل به آنها پایهریزی شوند» [9]
آیتالله مصباح یزدی نیز در این راستا مینویسد: «سبک زندگی اسلامی به مجموعه موضوعات و مسائل مورد قبول اسلام در عرصه زندگی اشاره دارد» [10]
در کنار جامعه علمی کشور، رهبر معظم انقلاب نیز با حضور در برخی جمعهای کارشناسی، دیدار با اهالی دانشگاه و حوزه و نیز سخنرانیهای متعدد، بر اهمیت این مفهوم افزودند؛ ازجمله سفر رهبر انقلاب به استان خراسان شمالی در سال 1391 که نخستینبار این واژه بهصورت گسترده و برجسته از سوی رهبر انقلاب آنهم در دیدار با جوانان طرح شد: «یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن، رفتار اجتماعی، شیوه زیستن؛ اگر از منظر معنویت نگاه کنیم که هدف انسان رستگاری، فلاح و نجاح است، باید به سبک زندگی اهمیت دهیم. اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است؛ بنابراین مسئله اساسی و مهمی است» [11] رهبر انقلاب اسلامی نیز بهعنوان اصلیترین نظریهپرداز انقلاب اسلامی، در این دیدار با بیان ضرورت تشکیل تمدن نوین اسلامی، به ذکر دو بخش ضروری برای تشکیل این تمدن میپردازند: «ما اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدنسازی نوین اسلامی بگیریم، این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش ابزاری است و یک بخش دیگر متنی، اصلی و اساسی بوده؛ به هردو بخش باید رسید. آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهایی که ما امروز بهعنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن بوده؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. در بخش ابزاری با وجود فشارها، تهدیدها، تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است» [12]
ایشان ضمن اذعان به اینکه سبک زندگی جزء بخش متنی و اصلی تمدنسازی نوین است، در جایگاه نظریهپرداز انقلاب اسلامی و در قالب مؤلفههایی به تعریفی مقبول و مورد اعتنای انقلاب اسلامی از مفهوم سبک زندگی میپردازند: «بخش حقیقی (در کنار بخش ابزاریِ شکلگیری تمدن نوین که پیشتر در بیانات معظمله ذکر شد) آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهند؛ که همان سبک زندگی است. این بخش حقیقی و اصلی تمدن بوده؛ مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، طرز لباس پوشیدن، الگوی مصرف، نوع خوراک، طرز آشپزی کردن، تفریحات، مسئله خط، زبان، کسبوکار، رفتار ما در محل کار، در دانشگاه، در مدرسه، در فعالیت سیاسی، در ورزش، در رسانهای که داریم، با پدر و مادر، با همسر، با فرزند، با رئیس، با مرئوس، با پلیس، با مأمور دولت، با دوست، با دشمن، با بیگانه، سفرهای ما، نظافت و طهارت، اینها آن بخشهای اصلی تمدن بوده که متن زندگی انسان است» [13]
سبک زندگی و سلطه
اگر بخواهیم در ادبیات نظری حاکم بر گفتمان امامین انقلاب اسلامی به بررسی مفهوم سبک زندگی، آفتها و پیامدها، زمینههای شکلگیری و راهکار مقابله با این پدیده بپردازیم؛ ناچاریم نسبتِ این پدیده اجتماعی فرهنگی را با دشمنِ گفتمان انقلاب اسلامی و راهبردهای او مورد توجه قرار دهیم. همانطور که پیشتر اشاره شد سبک زندگی غربی ماحصل پدیده و فرهنگ مصرفگرایی است. فرهنگی که از نتایج شوم دوران مدرنیته بوده؛ فرهنگی که آثار سوء اقتصادی و اجتماعی در جهان ایجاد کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری افراد مسامحهکار در حوزه فرهنگ و نیز سادهاندیشان، پدیده مصرفگرایی و سبک زندگی حاصل از آن را یک اتفاق و تصادف در عرصه فرهنگی اجتماعی نمیدانند، بلکه نتیجه طراحی نظام سلطه معرفی میکنند: «از این خطرناکتر آن است که سررشته همین تحولات منفی در سطح بینالمللی در دست کسانی باشد که آنها بهوسیله این تحولات میخواهند اهداف خودشان را (که زر است یا زور) تأمین کنند و برای آنها چیزی بهنام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این شرکتها، سرمایههای عظیم، کارتلها و تراستها را بهوجود آورند. هدف این بوده است؛ آنوقت اگر اقتضا میکرده که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، مصرفگرایی را در بین آنها ترویج میدادند، بهراحتی این کار انجام میشد. اگر اقتضا میکرد بیاعتنایی به هویتهای ملی و مبانی فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را میکردند. اینها اهداف کلان آنها بوده است؛ آنوقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانهای و روزنامههای فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است که امروز یواشیواش پخش میشود» [14]
در این راستا سینمای هالیوودی که نماد استفاده ابزاری و اقتصادی از رسانه در دنیای مدرن است، پیشتاز بوده؛ «در اواسط قرن بیستم هالیوود تلاش کرد تا مشکلات مالیاش را از راه رسیدن به سودهای کلان بهوسیله ساخت فیلمهای عظیم رزمی و پُرفروش حل کند تا از این طریق نهتنها به سودهای کلان دست یابد، بلکه بتواند تسهیلات خود را گسترش دهد. همچنین تبلیغ برای یک سبک زندگی مصرفگرا همواره یکی از اولویتهای سینمای هالیوود بوده است، آنچنان که همواره خانواده را به این سمت تشویق میکند که اگر میخواهید به لذت واقعی زندگی تصویرشده در فیلمهای سینمایی دست یابید، باید از ابزارهای مادی استفاده کنید» [15]
این سبک زندگی همچنین نتایج شوم اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در قالب ابتذال، دشمنی با نهاد خانواده، افزایش سن ازدواج، زندگی با حیوانات و روابط نامشروع جنسی را بهبار آورده است. روابط نامشروعی که در قالبهایی همچون ازدواج سفید، همجنسگرایی، تغییر جنسیت و حتی اخیراً روابط جنسی با حیوانات، انسان را به موجودی بسیار ذلیلتر از اقوام دوره جاهلیت و قصص قرآنی همچون قوم لوط، قوم عاد و غیره تبدیل کرده است. بنابراین در پس هریک از زوایای مختلف بررسی این پدیده، باید منافع نظام سلطه از ایجاد و ترویج این سبک زندگی موشکافی شود. برخی گروههای وابسته فکری و حتی سیاسی و رسانههای معاند انقلاب و اسلام، در کشور خودمان نیز تلاش میکنند این مصادیق را ترویج کنند. گرایش به جشن ولنتاین، توجه به جشن کریسمس، سگگردانی در معابر و اظهار دوستی با حیوانات، باستانگرایی ماسونی، اظهار گرایش به ادیان غیر اسلامی و غیره ازجمله موارد این حرکت خزنده و وابسته است.
منبع: سپهر نیوز
:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1